لحظه ها عریانند

ساخت وبلاگ
يه خدا قوت عرض ميكنم حضور خودم ك امروز دو ساعت و چهل دقيقه تلفني با شيما حرف زدم لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:45

بالخرهشوهر را مورد تيكه پارگي قرار دادهو بعد و از قريب دو ماه خودخوريامشب سر آسوده بر زمين مينهمدرود بر برونگرايانه عصبي جر دهنده ، رحمت بر شيري ك خورديد و ممنون بابت اختراعتونانسان بايد ماهي يك بار ؛ شخصي را مورد جر قرار دهد تا خوشبخت شودحضرت شميم رحمت الهعلي دفاع خاصي نكرد لحن دروغگوهاي ترسو رو ب خودش ميگيره فقط دهن جوابي ميكنه و حرف حساب نميزنه ،،،،، حرفاش ك منطقي نيس حقشه مورد خشونت قرار ميدمش لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:45

اين تعطيلات سه روزه ي آخر هفته؛ احتمالا جاري كثافته رو خواهيم ديدالان برا علي اين پيام رو فرستادم:ااااااااااااااااامن از ماجراهاي زنيكه ي ... دلخورمقصدش انتقام از بي حجابي من جلو شوهرش بود كه تو باهاش همراهي كردي...انقد عقده داشت بعد از عمري يه مرد مسن هفت زنه اومد گرفتش حالا خودشو خيلي شاخص ميدونه!ازت ميخوام جلوي اون ، بي محلي عمدي بهش بكني چون اون با پيام ندادن ب من ؛ عمدأ من رو بي حرمت كردبعد از بي محلي به اونميخوام كهاينكارا رو بكني:كنار من بشينيحتما دستت رو روي شونه م يا پام بذاريچايي خودتو بذاري جلو منبه من ( عزيزم و جونم ) بگيو كاراي مشابهلطفا همكاري كنب ابلفض نكني حسابتو ميرسمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااولين باره بدون حاشيه و عره عوره صراحتأ خواسته مو مطرح كردمتا ببينم چي پيش ميادبه سان يك شير ژيان ؛ خَفت كردم ك اخر هفته حتما عنتر خانوم رو ببينيم ؛ ببينم علي چه ميكنهمنتظرم بِدَرَم لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1402 ساعت: 22:45

حالا فهمیدم چرا جاری مومنه ؛ فقط تولد علی رو تبریک گفت و فقط ب علی اس ام اس های مناسبتی میده لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 47 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1402 ساعت: 19:27

اون زمون ک پدر مادرای ما ، ما رو اسلامی تربیت میکردن عمو و زن عموی من آزاده و فرهیخته بودن...یکی از دختراشون از همون بچگی بیخود و بی جهت مذهبی بار اومداسمش ( دنیا)بقیه بچه ها و عروسا اصن اینطوری نیستنحتی شوهر دنیا اصلا از دنیا بخاطر افکارش راضی نیسجالبه که زنهای مذهبی موقع دادن میشه میگن باید از شوهر هر وقت هر جا اطاعت کرد اما زمانی که طبق میلشون میرن اردو ب منطقه و نمیدونم سه روز اعتکاف تو مسجد و الانم شک ندارم ننگ شوهرش شده ؛ اینجور مواقع اطاعت از شوهر مطرح نیس!!!س... دوس دارن بحث اطاعت نیس بخاطر همینه رِ ب ر‌ِ فیلمهای خلاف اين تيپيا درمیادخیلی جالبه دقیقا دیشب شنیدم که دنیا تو خیابون ب مردم تذکر حجاب داده، بعید میدونم جرات کنه بدون اتصال ب جایی گهخور درومده باشه حتما عضو چیز شدهبه بیست ساعت نکشید عصر امروز داشتم خوشان خوشان میرفتم دنبال حبه دیدم دنیا خانمه تو این گرما و شرجی زیر چادر مشکی ش کنار خیابون منتظر تاکسی وایسادهچون ماشین من لول پایین است انتظار مسافرکشی میره دنیا من رو ( راننده رو) نگاه کرد و منم دیدمش و درجا دست برا هم تکون دادیماما وانایستادم سوارش کنم لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 45 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:25

من انسان بچه دوستي هستميه دخترخاله ناناز دارم دو تا بچه كوچيك داره يعني كم كم اش روزي پنج تا ده تا استوري از روزمرگی های بچه هاش ميذارهنمیدونم چرا اما خیلی حالمو بهم میزنهبالا میارمگرفتم mute ش کردم استوریاش واسه من نیاد ک ی وقت نخواسته هم دستم نخوره استوریاش ببینمامشب پُست اخرش رو برام دايركت فرستادتعجب كردم چرا پست شو پي وي برام شِير كردهديدم عكس بچه شهبدون خوندن كپشن به لايك زوركي كردم...خداي عز و جل منو گرفتپيام داد ك چرا ب من توجه نميكني و يه كامنت دريغ ميكني و چه و چهمنم امروز روز شلوغي داشتم و اخرش هم رفتيم يه تولد سوپرايزي برا كسي گرفتيم ك بار اول بود ميرفتم خونه اش، زندگي بي سامون اون مرد بدجور حالمو گرفته بود خستگي روز شلوغ پلوغم رو تو تنم نگه داشته بود و سردرد اضافه شداز طرف ديگه هم شنيدم يكي از دوستاي خيلي نازنينم داره ميره ، قلبم از اين مملكت سيه روز ؛ فشرده شد! هيشكي ب هيج جا نرسيد و در حسرت يه زندگي معمولي مجبورن برن اون سر دنيا!ديكه با اين فكراخودم سگ اعصابحالا دخترخالمم هم پيله كرددخترخالم يه آدم پروانه ايهمث ادماي عادي نيست زيادي مهربون و آرومهبا اون سردرد ناشي از تولد ؛ بي حوصله چند تا جواب مودبانه كوتاه دادم كه ( سرم شلوغ بود كامنت ندادم ،،،)اما ادامه داد و البته كاملا با ادب و احترام ولي داشت بهم درس اخلاق ميداد كه فاميلها بايد ب هم توجه كنند و غيرهاخري براش نوشتم من مهرطلب نيستم از مهر طلبها هم فراري امبسلامت )اونم نوشت : چه بهتر ك با ادماي اينجوري در ارتباط نباشمببينين چقد مودب و پروانه ايهاصن مث من وشي نيسو بدون اينكه كار ب فحشاي پدسگ گه سگ و فحشاي ك دار برسه خيلي نااااااز ريموو و انفالو و بلاك كردم از دستش خيلاثسوال اينجاس چرا يه آدم آروم و لطيف ؛ عشق لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:25

به دختر ك بخاطر شرايط سخت خانوادگيش خيلي واجب بود و از لحاظ هوشي هم انتظار ميرفت كنكور دو رقمي بياره چنان ريد كه مجبور شد خودشو ب عصبانيت بزنه و فرياد و فغان راه بندازه كه ريدنش در كنكور به حاشيه برهدرسته ك من نوجونها رو دوس دارم و خودم حس ميكنم از لحاظ هيجاني نوجوونم ؛ ولي قديمها اينجوري بود ك ادمهايي ك خيلي در زندگي سختي ميكشيدن پخته تر و مسئول تر بودن الان همه از دم ياغي لحظه ها عریانند...
ما را در سایت لحظه ها عریانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shamim123a بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1402 ساعت: 20:25